خوب است بیندیشیم که چه درسهایی از تجربه نظام پرداخت میآموزیم و این تجربه چه کمکی به صنعت فینتک و بهطور خاص لندتک میکند. فرشاد فاطمی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، در سخنرانیاش در روز اول رویداد «لندتک ایران» با عنوان «درسآموختههای مسیر طیشده توسعه سیستم پرداخت کشور برای اکوسیستم فینتک» به بررسی این موضوعات پرداخت. به باور او صنعت پرداخت کشور تحت سیطره بانک قرار گرفته و در اینباره توضیح داد: «بانکها بهصورت سنتی یاد نگرفتهاند، یا نمیخواستند یا اجازه نمییافتند که با درآمد ناشی از کارمزد کار کنند و فقط با پول کار میکنند و به همین دلیل در ازای خدمات بانکیشان کارمزد نمیگیرند. صنعت پرداخت نیز به همان سمت رفته است.»
از آموزههای صنعت پرداخت برای فینتک استفاده کنیم
فاطمی با مروری بر ماجرای مسابقات بدمینتون دوبل زنان در المپیک لندن و اجبار تیمها به باختن در بازی گفت: «رگولاتوری که قواعد را تنظیم میکرد، هدفش این بود که همه بیایند و بیشترین تلاش را برای برد بکنند و بقیه از آن تلاش لذت ببرند؛ منتها قاعده را طوری چید که آنها باخت را به نفع خویش میدیدند. این بازی بین کره و چین بود. کره و چین برای مواجه نشدن با تیم دوبل خودشان، هر دو علاقهمند بودند که ببازند. به این ترتیب در مرحله بعد، کرهایها با چینیها بازی میکردند و چینیها با کرهایها. آن دو تیم، بازی خود را قبلاً انجام داده بودند. بالأخره خروجی نسبت به هدف آن کسی که قاعده را میگذاشت فاصله داشت. اصل صحبت من این است: آیا میتوان قاعده را طوری گذاشت که خروجی با انتظار اولیه متفاوت باشد؟»
او از این داستان نتیجه گرفت که رگولاتور و بازیگران ما آنقدر هوشمندند که بتوانند شبیهسازی کنند و بدانند قاعدهای که میگذارند به چه نتیجهای میرسد.
این استاد دانشگاه در ادامه به سابقه سیساله ایران در صنعت پرداخت اشاره کرد و آموزههای آن را برای صنعت فینتک مفید دانست. همچنین تأکید کرد که صنعت پرداخت کشور تحت سیطره بانک قرار گرفته و در اینباره توضیح داد: «بانکها بهصورت سنتی یاد نگرفتهاند، یا نمیخواستند یا اجازه نمییافتند که با درآمد ناشی از کارمزد کار کنند و فقط با پول کار میکنند و به همین دلیل در ازای خدمات بانکیشان کارمزد نمیگیرند. صنعت پرداخت نیز به همان سمت رفت؛ یعنی بیشتر از حساب کردن روی کارمزد، روی رسوب پول حساب میکرد. قاعدهگذار نیز به کمک میآمد تا بانکها PSPها را اداره کنند. پس PSP تبدیل به ابزاری برای رسوب پول در بانک میشد، نه ابزاری برای ارائه خدمتی که خود آن خدمت ارزشمند باشد و بتوان پولی در ازایش گرفت.»
او همچنین تصریح کرد که صنعت بانکداری ما درآمد مشاع را به درآمدهای غیرمشاع و کارمزدی ترجیح میداد، یا آن روش را بهتر بلد بود و در نتیجه قاعدهگذاری به شکلی اتفاق افتاد که صنعت پرداخت نیز به این سمت بیاید. او درباره کارمزدهای شاپرکی و شتابی نیز اظهار کرد که این کارمزدها نمیتوانند از این حجم زیاد سختافزار پشتیبانی کنند.
تعامل کافی بین رگولاتور صنعت پرداخت و رگولاتور سیاستهای پولی وجود ندارد
فاطمی یکی دیگر از مشکلات رگولاتوری را نبود تعامل کافی بین رگولاتور صنعت پرداخت با رگولاتور سیاستهای پولی دانست؛ با اینکه هر دو در ساختمان بانک مرکزی مستقرند. او تشریح کرد: «رگولاتور صنعت پرداخت میگفت من با توسعه کثیف پول موافقت نمیکنم چون برای نقدینگی آن نگرانم. کسی به او نگفته بود همین که همه حسابهای بانکی را روی پلاستیکهایی میآوری که بهراحتی میتوان با آن خرید کرد، تصمیمی برای نقدینگی است. مگر در کیف پول هر ایرانی چقدر پول قرار میگیرد که موجودیاش نگرانی بابت نقدینگی ایجاد کند. بین رگولاتور صنعت پرداخت و رگولاتور سیاستگذاری پولی، دیالوگ کمی شکل میگرفت. صنعت پرداخت جلو میرفت، سیاستگذاری پولی با آن همگام نمیشد.»
این استاد دانشگاه نتیجه چنین مشکلی را پرداخت هزینه قابل توجه بابت سختافزار و توسعه پیدا نکردن کیف پول دانست و گفت: «هر تراکنش خردی که میخواستیم داشته باشیم با سختافزار اتفاق میافتاد. پرداخت هزینههای خرد با همان فرایندی پردازش میشود که برای پرداخت صد میلیون تومان انجام میشود؛ یعنی سختافزار بسیار گرانقیمت با نگهداری دشوار را برای کوچکترین پرداختها هم استفاده میکنیم و نتوانستهایم ابزاری توسعه دهیم که پرداختهای خرد را جدا کنیم.»
فاطمی اضافه کرد: «به خاطر هدف دیگری که مدنظر داشتیم، محدودیت دویست هزار تومانی برداشت پول نقد را تعیین کردیم. میخواستیم سیستم را از چاپ اسکناس بینیاز کنیم، دستیابی به اسکناس را دشوار کردیم. در مقابل، جلوی توسعه دیگر ابزارهای پرداخت خرد مثل کیف پول را نیز گرفتیم و جامعه عادت کرد برای هر پرداخت خردی، گرانترین روش ممکن بانکداری الکترونیک، یعنی سختافزار بانکی را درگیر کند.»
۹۲ درصد از تراکنشها در فضای آفلاین اتفاق میافتد
از نگاه فاطمی، رگولاتور در ابتدا که میخواست برنامه بریزد تصور میکرد بازیگران صنعت تعدادی ماشین هستند که به آنها بخشنامه دهد و منطبق با بخشنامه رفتار کنند. متصور نبود اینها عواملی هوشمندند که برای حداکثرسازی سودشان تلاش میکنند و بخشنامهها ممکن است اثر معکوس روی آن صنعت بگذارد.
این اقتصاددان ضمن اشاره به این نکته که سهم کارتخوانهای فروشگاهی بهمرور افزایش داشته بیان کرد: «الان کارتخوانهای فروشگاهی چهار میلیارد تراکنش در سال انجام میدهند که ۹۲ درصد کل تراکنشهاست. دقت کنیم که زمین بازی اعتبار نه در فضای آنلاین، بلکه در فضای آفلاین است. هنوز ۹۲ درصد از تراکنشهای ما در فضای آفلاین اتفاق میافتد.»
او اعتبار در خریدهای آفلاین را بااهمیت دانست و گفت که در این عرصه نباید فقط به استراتژیهای سیستم بانکی اتکا کنیم. به باور او ارائهدهندگان خدمات لندتک باید به سمتی بروند که دچار بیانگیزگی نشوند. در عین حال، تنظیمگر هم وظایفی دارد. باید به فرصتهای ایجادشده توجه کرد و از تهدیدها برحذر شد. او تأکید کرد که اگر در صنعت پرداخت، بازار بزرگی از سختافزار شکل دادیم، مردم را در تله بدهی نیندازیم. نباید بدهی بهقدری راحت شود که عده زیادی از مردم بدهکار باشند.
خودتنظیمگری و کمک به ایجاد تنظیمگری هوشمند توجه کنیم
این استاد دانشگاه توجه ویژه به خودتنظیمگری را نیز حائز اهمیت دانست و گفت: «شاید با خودتنظیمگری بشود کاری انجام داد. نمیدانم چقدر عملی باشد. فعالان بازار باید بگویند میتوانند بهعنوان خودتنظیمگر بین خودشان توافق کنند و صنعت را پیش ببرند یا نه و در عین حال باید از تجربه دیگر کشورها هم یاد بگیریم.»
فاطمی سخنرانیاش را با این سؤال به پایان رساند که «نقش رگولاتور و بازیگران صنعت لندتک را چطور بازآرایی کنیم که نتایج مدنظر حاصل شود؟» و یادآور شد که بازیگران این بازار، ماشین نیستند و آدمها با بخشنامه کار نمیکنند. باید مکانیسمهایی داشته باشیم که اثرات آینده هر بخشنامه را بشناسد و بدانیم صنعت را به کدام سمت میبرد.
او در جایگاه فردی که به بازار آزاد اعتقاد دارد و با مداخله بیش از حد دولت مخالف است، باور دارد که در بازار اعتبار نمیتوانیم بگوییم رگولاتور نمیخواهیم. در صنایع جدید اگر نتایجی حاصل شود که مطلوب حاکمیت نباشد، ممکن است تصمیم بگیرد کل آن را تعطیل کند؛ پس توجه به خودتنظیمگری و حتی کمک به ایجاد تنظیمگری هوشمند حائز اهمیت است.
دیدگاهتان را بنویسید