تقاطع اکوسیستم بلاکچین با دنیای لندتک در کجا رخ میدهد؟ این برخورد را چه موقع حس میکنیم و چه اثراتی بر آینده دارد؟ سهراب ثامنی، مدیرعامل «زربان» در اولین روز رویداد بزرگ «لندتک ایران» به بررسی تأثیر بلاکچین بر آینده لندتک پرداخت و به این وسالات پاسخ داد. ثامنی در سخنرانیاش سرویس بلاکچین را برای دنیای لندتک و سایر کسبوکارهای فینتکی یا حتی کسبوکارهای مالی بزرگتر، چیزی غیر از مفهوم رمزارز دانست. ثامنی باور دارد سرویس بلاکچین برای دنیای لندتک و سایر کسبوکارهای فینتک یا حتی کسبوکارهای مالی بزرگتر، چیزی غیر از مفهوم رمزارز است و لندتک میتواند سرویسهای پیچیده بلاکچین را برای حفظ امنیت دارایی و مدیریت ریسک کسبوکار خود به کار ببرد و مبتنی بر آن برخی خدمات با سهولت و تنوع چشمگیر در اختیار کاربران بگذارد. به طور کلی ثامنی معتقد است که تقاطع لندتک و بلاکچین، فرصتهای زیادی برای هر دو صنعت به ارمغان میآورد.
بلاکچین چیزی غیر از مفهوم رمزارز است
سهراب ثامنی در ابتدا ضمن اشاره به این موضوع که بلاکچین، فقط رمزارز نیست گفت: «اکثر مردم بلاکچین را با رمزارز میشناسند و رمزارز را نوعی دارایی میدانند که به قول آقای اوباما مثل حساب بانکی سوئیس است و کسی نمیتواند آن را از شما بگیرد.»
از دید ثامنی سرویس بلاکچین برای دنیای لندتک و سایر کسبوکارهای فینتک یا حتی کسبوکارهای مالی بزرگتر، چیزی غیر از مفهوم رمزارز است. او پیشنهاد کرد ذهنیتی را که راجعبه رمزارز داریم کلاً کنار بگذاریم و به این بیندیشیم که بلاکچین یک فضای محاسباتی است که همه محاسبات انجامشده در آن خیلی امن است. او در اینباره توضیح داد: «یعنی اگر بدهی شما هزار تومان بوده و این هزار تومان میبایست با APY سالانه مرکب ۲۵ درصد بعد از شش ماه به رقم مشخصی میرسید، مطمئنید که این محاسبات بهدرستی اتفاق میافتد و هزاران نفر بر صحت انجام آن نظارت دارند.»
به گفته مدیرعامل زربان، در این فضای محاسباتی (Computational Space) که Trustless است و بدون نیاز به اعتماد کار میکند، سه سرویس عمده فراهم شده است: رمزارز، قراردادهای هوشمند و دسترسی ۲۴ساعته همراه با شفافیت بالا. ثامنی تشریح کرد: «رمزارز یعنی تراکنش برگشتناپذیر و سانسورنشدنی. وقتی شما بیتکوین را برای دیگری میفرستید، برگشتی در کار نیست و کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و امکان سانسور هم وجود ندارد. موضوع دوم که من تأکید زیادی روی آن دارم، این است که بلاکچین کمک میکند تعدادی قرارداد را بین یک یا چند پارتی وضع کنیم که این قراردادها نقضنشدنی باشند؛ یعنی هیچیک از طرفین نتوانند زیر قرارداد بزنند و اجرای قرارداد در بستری صورت گیرد که هیچکس نتواند جلوی اجرای آن را بگیرد. هیچ فوریتی در ذات بلاکچین قابل تصور نیست؛ گرچه این حالت قدری ترسناک به نظر میرسد. خود من از این وضعیت بدم میآید، ولی سرویس بسیار مهمی است و میتواند به زیرساخت تمام سرویسهای مالی غیربلاکچینی، نوعی لایه امنیتی ارائه دهد. ما اسم آن را «قرارداد هوشمند» میگذاریم؛ گرچه واژه «هوشمند» یا Smart Contract عبارت دقیقی نیست. واقعیت این است که آنها را باید «قراردادهای نقضنشدنی» یا «قراردادهای خوداجراشونده» دانست. سومین سرویس بلاکچین این است که دسترسی ۲۴ساعته در کنار سرعت اجرا و اطمینان و امنیت و شفافیت زیاد فراهم میشود.»
او از صحبتهای خود چنین نتیجه گرفت که وقتی به مجموع هزینه تراکنش مردم در بلاکچینهای مختلف، در طول یک شبانهروز و میانگین هفتروزه بنگریم، تفاوت بزرگی بین اتریوم با دیگر داراییها میبینیم. مجموع پولی که مردم در هفت روز میدهند تا تراکنشهای خود را در شبکه اتریوم ثبت کنند به شش میلیارد دلار میرسد.
از دید ثامنی دلیل اینکه مردم این مقدار هزینه میپردازند که تراکنشهایشان داخل شبکه اتریوم ثبت شود، هیچ ربطی به رمزارز یا «یه چیزی بخریم گرون بشه» و «بیتکوین خوبه» و غیره ندارد و داستان دیگری دارد. او بیان کرد: «با اینکه مارکتکپ (Market Cap) بیتکوین خیلی بزرگتر است، مردم حاضرند شش میلیارد دلار در یک شبانهروز برای اتریوم بپردازند؛ یعنی تقریباً هر نفر یک دلار در کل دنیا. این عدد خیلی بزرگ است و حتی از عدد پیپال هم بسیار بزرگتر است. تصور کنید مردم دنیا میانگین نفری یک دلار میدهند که تراکنشهایشان را داخل شبکه به ثبت برسانند. چرا؟ موضوع اصلاً رمزارز نیست و اصلاً این نیست که اتریوم سانسور نمیشود یا امروز میخریم و فردا گران میشود. مهمترین قابلیت بلاکچین، همان فضای محاسباتی یا block-space است؛ جایی که شما تراکنش خود را به ثبت میرسانید و قراردادی میبندید که هیچ فردی نمیتواند پاک کند. متوقف نمیشود، خوداجراشونده است و سانسورنشدنی. ما از این فضا برای ثبت قرارداد بهره میبریم.»
رتبه برترهای فهرست دپها، سرویسهای لندینگ هستند
وام گرفتن و سپرده گذاشتن نیز انواعی از عقد قرارداد هستند. به گفته مدیرعامل زربان، بیتکوین با اینکه مارکتکپ خیلی بزرگتری دارد، فقط دو میلیارد دلار در روز برایش صرف میشود. او اضافه کرد: «از نظر من بلاکچین یعنی اتریوم. بقیه فقط رمزارز هستند. فقط نوعی ارز هستند که نمیتوان جلوی آنها را گرفت. فقط نوعی Ledger برای ثبت تراکنش انتقال به شمار میروند. ولی اتریوم بهواسطه سرویس اسمارتکانترکت که اکوسیستم بسیار قدرتمندی همراه با امنیت زیاد در اجرای قراردادهای خوداجراشونده شکل داده، به معنای واقعی یک block space یا فضای محاسباتی است که مردم حاضرند نفری یک دلار در روز بابت آن بپردازند که تراکنشهایشان داخل اتریوم به ثبت برسد و قراردادهای خود را در این رمزارز اجرا کنند.»
ثامنی در ادامه با اشاره به فهرست اپلیکیشنها DeAppها یاDecentralized Apps که داخل اتریوم هستند، گفت: «برای مثال هزینهای که در دنیا مردم برای ثبت تراکنشهای خریدوفروش داخل یونیسواپ که یک «دکس» یا یک صرافی غیرمتمرکز است صرف میکنند، بیش از مجموع هزینهای است که مردم دنیا برای جابهجایی بیتکوین میپردازند. این نکته خیلی مهم است و نشان میدهد که ما با آینده دیگری طرفیم. گویا یونیسواپ یک سِرور است و یک EVM یا Etherium Virtual Machine یا ماشین مجازی اتریوم است که دوست داریم پشتصحنه تراکنشها و قراردادهایمان در آنجا ثبت شود.»
او ضمن اشاره به فهرست بیشترین اپلیکیشنها یا «دپهایی» که مردم بابت آنها هزینه زیادی میپردازند و Transaction Fee زیادی دارد، تصریح کرد: «رتبههای برتر این فهرست پلتفرمهایی هستند که سرویس اصلی آنها لندینگ است؛ مثلاً AVE که یک سرویس P2P سپردهگذاری و وام گرفتن به شمار میرود؛ چه Maker DAO که نوعی مکانیسم خلق استیبلکوین بر مبنای استقراض است و چه «آبراکادابرا» و «زربان» که زیرشاخه میکر به شمار میروند. حجم زیادی از گردش مالی اینها مربوط به استقراض است.»
ثامنی از صحبتهای خود این نتیجه را نیز گرفت که از شش میلیارد دلار هزینه ثبت تراکنش در روز، حدود یکونیم میلیارد دلار فقط صرف تراکنشهای مرتبط با وام گرفتن و سپردهگذاری میشود و افزود: «این یافته، ماجرا را جذاب میکند. در میان «مانیکریترها» (Money Creators) بیتکوین رتبه اول را دارد. روزی ۳۹ میلیون دلار بیتکوین ضرب میشود، ولی چرا اتریوم در آن لیست نیست؟ چون تعداد ضرب سکههای اتریوم منفی است. حجم اتریومهای در گردش، مرتب کم میشود چون در شبکه اتریوم هزینه تراکنشها سوزانده میشود. اگر cash flow اتریوم را بنگریم، درمییابیم که حجم جابهجاییها چشمگیر است. باید ببینیم که چقدر از زنجیره ارزش اتریوم به سایر شبکهها منتقل شده است. تاکنون ۱۴ میلیارد دلار دارایی انتقال یافته است.»
ارتباط بین لندتک و بلاکچین در CDP خلاصه میشود
ثامنی به ارتباط اکوسیستم بلاکچین و اکوسیستم سرویسهای لندینگ نیز اشاره کرد و گفت: «بلاکچین تعدادی خدمات زیرساختی به لندتکها ارائه میدهد؛ مثلاً Salt Lending که شبیه «ونسی» است، برای Hedge کردن ریسکهای خود از زیرساخت بلاکچین و سرویسهایی مثل میکر دائو کمک میگیرد. جنبه دیگر قضیه این است که سرویسهای مبتنی بر بلاکچین را لندتکها ارائه میدهند. ونسی یکی از این مثالهاست. در ونسی شما کریپتو میگذارید و وامهای «فیات» (FIAT) میگیرید. مشابه این قضیه در دیگر کشورهای خارجی نیز وجود دارد. زیربنای وامی که آنها به کاربر میدهند، به این شکل است که خودشان در سیستم دیفای یک وام دیگر ثبت میکنند که وامشان را Hedge کرده باشند و به این ترتیب، لندتک تبدیل به یک واسط بین بلاکچین و کاربر عادی میشود که میخواهد هیچ تماسی با بلاکچین و دنیای دیفای و «وب ۳» نداشته باشد.»
او ادامه داد: «یک سرویس خیلی مهمتر مربوط به این است که آن زیربنای محاسباتی بسیار امن به کمک لندتکها میآید تا با استفاده از سرویسهای دیفای، ریسک خود را Hedge کنند و به نظر من این بزرگترین و باارزشترین سرویس به شمار میرود. در عین حال، جاهایی مثل «دیلوت» از بلاکچین برای شفافسازی تراکنشها کمک میگیرند. توسعه بازارهای نوظهور نیز بهواسطه بلاکچین برای لندتکها اتفاق میافتد.
از دید ثامنی اصل ماجرا و شمای کلی این است که یک کاربر خرد، مشتری «تارا» یا «دیجیپی» میشود و او هیچ فهم مالی یا ارتباط نزدیکی با بلاکچین یا وب ۳ ندارد و شاید فقط اسم بیتکوین را شنیده یا تجربهای از خرید آن داشته باشد. از نظر او دنیای رمزارز فقط یک زیرمجموعه کوچک از بلاکچین است. لندتک میتواند سرویسهای پیچیده بلاکچین را برای حفظ امنیت دارایی و مدیریت ریسک کسبوکار خود به کار ببرد و مبتنی بر آن برخی خدمات با سهولت و تنوع چشمگیر در اختیار کاربران بگذارد؛ مثلاً «وام بدون مدت». همیشه راجع به «تکرارپذیری» میگفتیم؛ ولی اتفاقاً در اینجا، با نگاه آنارشیستی به سمتی میرویم که وام بدون مدت بدهیم؛ کسی که وثیقه گذاشته، شاید اصلاً وام را پس ندهد و به قول معروف میتواند «قرض پسنده» بگیرد.»
یکی از دغدغهها در ایران مدیریت ریسک است که بهواسطه بلاکچین اتفاق میافتد. تأمین مالی مبتنی بر صورتحساب نیز از دیگر دغدغهها در کشوری مثل ایران است که در آن نرخ استهلاک پول و سرمایه خیلی بالاست و سرعت گردش پول اهمیت زیادی دارد. ثامنی در اینباره اضافه کرد: «یکی از سرویسهای B2B که لندتک میتواند به کسبوکارها بدهد که شاید بتوان اسمش را Blockchain2B2B گذاشت این است که مثلاً یک کسبوکار، فروشی انجام داده و یک صورتحساب دارد. آن صورتحساب را در همان لحظه به لندتک میدهد و پول میگیرد که مثلاً با پولش یک دستگاه مورد نیازش را بخرد و ریسک این مدیریت، داخل بلاکچین hedge میشود.»
ثامنی در پایان گفت که ارتباط بین لندتک و بلاکچین در مفهومی به نام CDP خلاصه میشود: Collateral Debt Position. تمام کار لندتکها، مدیریت همین کولترال دِتپوزیشنهاست. او توضیح داد: «تصور کنید یک نفر یک کولَترال دارد که کولَترال او میتواند شخصیتش باشد و یک دِت یا بدهی و این موضوع که یک موقعیت بدهی-طلب را بلاکچین با هزینه پایینتر و نرخ نکول کمتر و کمریسکتر انجام میدهد. سرویسی که ما در زربان ارائه میدهیم نیز بر همین مبناست. زربان این خدمت را برای ریال در بلاکچین بهصورت کاملاً غیرمتمرکز و بدون نیاز به اعتماد حتی به خود زربان یا بلاکچین اتریوم به انجام میرساند.»
دیدگاهتان را بنویسید